به گزارش سینماپرس؛ چند روزی است آنتن شبکه یک واگذار شده به یک سریال طنز که در مشهد میگذرد. سریالی که پیشتر سعید آقاخانی در اختیار رسانه ملی قرار داده تا جزء کنداکتور عیدنوروز قرار بگیرد اما همینطور وقفه در پخش ایجاد شد تا اینکه قرعه به پخش این سریال در دهه کرامت افتاد. این شبها مردم یک تفریح خانوادگی همراه با شادی فاخر را در قاب تلویزیون میبینند، نکتهای که چندی است به عنوان یک حلقه مفقوده از آن در رسانه ملی یاد میشود. چرا که «خندوانه» با کلیشهشدن و اجرای ضعیف جوانانش در «خندانندهشو» که اصلاً راهبری مناسبی نمیشوند یا در دیگر برنامههای ترکیبی و سریالهای تلویزیونی هیچکدام از این اتفاقات تأثیرگذار همراه با نشاط و شادابی سریال «شب عید» را در آنها نمیبینیم.
«شب عید» یک نوع وابستگی در مخاطب تلویزیون ایجاد کرده است
طهماسب صلحجو منتقد سینما و تلویزیون درباره «شب عید» شبکه یک سیما، به خبرنگار فرهنگی تسنیم، گفت: «شب عید» یک نوع وابستگی در مخاطب تلویزیون ایجاد کرده که حتماً باید این سریال را دنبال کند. این جدیت در پیگیری موقعیتهای یک سریال یعنی موفقیت کارگردان که حقیقتاً یک کمدی مردمپسند و فرهیخته را به مخاطبین خود تقدیم کرده است. از این جهت هم شاید مخاطبین مناسب و گستردهای نسبت به دیگر سریالهای تلویزیونی داشته باشد.
این روزها شبکه یک را بیشتر میبینند
وی وجه تمایز «شب عید» را در مقایسه با برخی از سریالهای طنز دیگر در پرداخت طبیعی و توجه به باورپذیری مخاطب میداند و تأکید دارد: خوشبختانه سعید آقاخانی به عنوان کارگردان خوش سلیقگی به خرج داده و اتفاقات را در مشهد روایت میکند. جایی که هم برای مردم یک نوستالوژی سیاحتی دارد و هم برایشان اوقات زیارتی را تداعی میکند. از طرفی بازیگران با استعداد مشهدی را هم به کار گرفته که مخاطب با یک گویش و لهجه طبیعی مواجه شود. همچنین مشهد به شهر طنّازان هم معروف است که در گذشته نمایشهای کمدی و طنزپردازیهای منحصر به فردی را از خود ارائه داده و اینها همه دست به دست هم دادهاند تا «شب عید» مخاطب را در پای تلویزیون بنشاند و این روزها شبکه یک را بیشتر ببینند.
طنز باید با گستاخی و بیادبی سدی از قواعد روزمره را بشکند
صلحجو در پاسخ به این سوال که امروز شاهد تولید طنزهای سخیف، بیادبانه و بیخردانه در تلویزیون هستیم مصداق بارز آن استندآپ کمدیهای «خندانندهشو»؛ نظر شما در این باره چیست، تصریح کرد: من اعتقاد ندارم ما حتماً باید به دنبال درونمایههای طنز فاخر باشیم یا اصلاً برای طنز و کمدی، طبقهبندی قائل شویم؛ این بدسلیقگی است. چرا که اساساً کمدی و طنز بایستی از درون یک گستاخی، بیادبی و حتی پررویی، شکل بگیرد. طنز و کمدی بوجود نمیآید، مگر سدی از قواعد و قراردادهای تکراری زندگیهای اجتماعی و فردی شکسته شود.
به هر قیمتی خندیدن معنایی ندارد!
وی با بیان اینکه به هر قیمتی خندیدن معنایی ندارد، تأکید کرد: خیلی جالب نیست از به هر قیمتی خندیدن نام ببریم؛ زیرا تماشاگر ما برای خندیدن یک سلیقه و روحیه متفاوتی دارد. اگر فضای کمیک موجود او را به اوج لذت برساند، حتماً میخندد. مخاطب ایرانی هیچگاه به زور کسی نمیخندد! من فکر میکنم یکی از بزرگترین اشتباهات مدیریت فرهنگی ما دستکم گرفتن مخاطب است. باورشان این است که به مردم خوراک فرهنگی القا کنند. نه این طور نیست! مردم خودشان خوراک فرهنگیشان را به دست میآورند و یک موقعیتی برایشان جذاب باشد، معطوف آن میشوند. باید به معیارهای هنری و رسانهای مردم توجه کرد؛ وقتی میبینیم کاری و یا رویکردی با سلیقه مردم سازگار نیست به آن نکته رسیدگی کنیم. چرا که عرصه نمایشی نیاز به استقبال مخاطب دارد و متولیان امر بایستی طوری برنامهسازی و سریالسازی انجام دهند که مردم لذت ببرند.
رسانه ملی باید گوش شنوایی برای انتقادات مردم داشته باشد
این منتقد و کارشناس رسانه درباره «خندانندهشو»، اظهار کرد: البته در عین قبول نداشتن تقسیمبندیها درباره طنز و کمدی، «خندانندهشو» این روزها هیچ جذابیت و محبوبیتی ندارد. ولی باز هم مدیران رسانه ملی بایستی برای سنجیدن معیارها و شناخت سلیقههای مردم به سطح استقبال و انتقادات جامعه توجه کنند. دنبال علت استقبالها بروند و ببینند چقدر مردم و به چه دلیل سطح نارضایتی نسبت به فلان برنامه و سریال دارند. آنوقت مطمئن باشید بهترین نتایج به دست میآید و در نهایت آثار فرهنگی و هنری مخاطبپسند تولید میشود. ما نمیتوانیم برای مردم نسخه تجویز کنیم که فلان برنامه و سریال را ببینید. واقعاً یک امر طبیعی است که مخاطبی طنز ببینند و شخصی هم مشتاق برنامههای مذهبی یا فلسفی عمیق باشد. این سطحینگریها در بستن کنداکتور و برنامهها، به عدم شناخت مخاطب توسط مدیران ما برمیگردد.
مدیران ما باید قدرشناس مخاطبین حقیقی تلویزیون باشند
وی در پاسخ به این سوال که چرا این روزها تلویزیون ما سلبریتیزده و تحتتأثیر اسپانسرها، مدیریت میشود، افزود: یک بحران رسانهای فراگیرتر از محدوده ما بوجود آمده، که شاید هم بخش عمدهای به یک رقابت سرسختانه از حیث گستردگی رسانهها برگردد. از طرفی دیگر امکان دسترسی هم به رسانهها زیاد شده و این کار را برای مدیریت رسانه سخت میکند. بنده با شناخت و رصدی که از نظرات و توجه مردم دیدهام، مخاطبین ایرانی به رسانه ملی علاقه دارند. منتها این دوست داشتن را باید مدیران رسانهملی قدر بدانند و یک دید جهانی در راهبری و مدیریت خودشان اعمال کنند. باید بدانند که رسانههای جهانی چگونه مخاطب جذب میکنند، چقدر برای توسعه و گسترش رسانههایشان هزینه میکنند و یا چقدر به سلیقه مخاطب اهمیت میدهند. مدیران ما چقدر تابع این شیوه هستند که فرصت مغتنمی است برای اینکه از این سلیقههای مخاطبین، سلیقه بیافرینند. اگر کسانی که مدیریت رسانه را در اختیار گرفتهاند حوزه دید محدودی نداشته باشند و گستردهتر ببینند، که اگر این رویه را شاهد نباشیم حتماً همهچیز را در میدان رسانهای امروز، باختهایم.
*تسنیم
ارسال نظر